چگونه صادرات را شروع کنیم؟ (مدل REACH برای صادرات)

تصویر امین شهریاری
امین شهریاری

تسهیلگر حوزه صادرات

تصویر رضوان صیامی جهرمی
رضوان صیامی جهرمی

مترجم و مدرس زبان روسی

مدل REACH برای صادرات با در نظر گرفتن اختلافات فرهنگی
این مقاله را به صورت صوتی گوش دهید:

مقدمه

اگر در سال جدید قصد ورود به بازارهای بین المللی را دارید و یا برای صادرات هدف گذاری کرده اید، این مقاله میتواند بسیار مفید فایده باشد.

تصور کنید در حال چیدن آجرهای یک ساختمان بلند هستید. هر آجر باید محکم و درست در جای خود قرار بگیرد تا سازه نهایی استوار باشد. حالا فرض کنید می‌خواهید همین ساختمان را در یک شهر دیگر، با آب و هوا و مصالح متفاوت بسازید. آیا همان نقشه‌ها و همان روش‌ها جواب می‌دهند؟ احتمالاً نه!

گسترش کسب‌وکار به بازارهای خارجی دقیقاً همین چالش را دارد. بسیاری از شرکت‌های بزرگ با تصور اینکه موفقیت در بازار داخلی، تضمینی برای پیروزی در سطح جهانی است، با دیوارهای بلند تفاوت‌های فرهنگی، سلیقه‌های متفاوت و قوانین ناآشنا روبرو شده‌اند. داستان تلخ شکست‌هایی مانند والمارت و بست بای، زنگ هشداری است برای هر کسب‌وکاری که رویای جهانی شدن را در سر می‌پروراند.

اما نگران نباشید! مدلی به نام REACH می‌تواند نقشه راه شما برای ساختن یک امپراتوری تجاری موفق در آن سوی مرزها باشد. در این مقاله، به بررسی این مدل جذاب و کاربردی می‌پردازیم تا شما را برای فتح بازارهای جهانی مجهز کنیم.

درسی از گسترش بازار والمارت در آلمان و کره جنوبی

در دهه ۱۹۹۰، به نظر می‌رسید که والمارت در مسیر تبدیل شدن به یک غول جهانی قرار دارد. پس از رشد سریع در بازار داخلی ایالات متحده در طول دهه ۱۹۸۰، این شرکت اولین فروشگاه بین‌المللی خود را در سال ۱۹۹۱ در مکزیکو سیتی و به دنبال آن در سال ۱۹۹۴ در کانادا افتتاح کرد. تا سال ۱۹۹۸، والمارت به آلمان و کره جنوبی گسترش یافته بود، با این شرط‌بندی که رویکرد “همیشه کمترین قیمت” آن برای کسب‌وکار، برای پیشی گرفتن از فروشندگان خارجی کافی خواهد بود.

اما کمتر از یک دهه بعد، تا سال ۲۰۰۶، مجبور شد جاه‌طلبی‌های بین‌المللی خود را کاهش دهد. تنها در یک بازه زمانی سه ماهه در آن سال، این شرکت از آلمان و کره جنوبی عقب‌نشینی کرد، در حالی که بیش از ۲ میلیارد دلار در این سرمایه‌گذاری‌ها از دست داده بود.

چه اشتباهی رخ داد؟ و چه چیزی می‌توانیم از این شکست‌ها بیاموزیم؟

پاسخ به این سوالات مستلزم بازگشت به دهه ۱۹۸۰ است، زمانی که بسیاری از رهبران شرکت‌ها، روزنامه‌نگاران و دانشمندان علوم اجتماعی، داستان فریبنده‌ای را باور داشتند: اینکه افزایش جهانی‌سازی، به معنای پایان درگیری‌های منطقه‌ای در فرهنگ و ارزش‌ها خواهد بود.

فرانسیس فوکویاما، دانشمند علوم سیاسی، در سال ۱۹۹۲ به طور مشهوری اعلام کرد که جهان به “پایان تاریخ” رسیده است، که در آن همه کشورها دموکراسی‌های لیبرال و سرمایه‌داری بازار آزاد را پذیرفته‌اند.

توماس فریدمن، ستون‌نویس نیویورک تایمز، پیشنهاد کرد که هنگامی که یک کشور به اندازه کافی رستوران مک‌دونالد داشته باشد، صلح و ارزش‌های دموکراتیک به دنبال آن خواهند آمد.

آن روزها برای بسیاری از شرکت‌ها، روزهای پرشوری برای گسترش بین‌المللی بود. بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۶، کل دارایی‌های شرکت‌های چندملیتی ۲۵ برابر افزایش یافت و به ۱۱۲ تریلیون دلار رسید و تعداد افرادی که توسط شرکت‌های وابسته خارجی استخدام شده بودند، چهار برابر شد و به ۸۲ میلیون نفر رسید.

اما معلوم شد که جهانی‌سازی اقتصادی، بازارهای فرهنگی را همگن نکرد. ترجیحات سنتی، سیستم‌های اعتقادی و ارزش‌های اخلاقی مصرف‌کنندگان در بین فرهنگ‌ها تقسیم شده باقی مانده است.

در طول ۵۰ سال گذشته، روانشناسان فرهنگی تلاش کرده‌اند تا این تقسیمات را مستند کنند. مطابق مقاله‌ای سال گذشته منتشر شد، ریشه‌های فرهنگی پشت اینکه چرا ۶۳ درصد از مصرف‌کنندگان از ایالات متحده، اما تنها ۲۳ درصد از مصرف‌کنندگان ژاپنی، در مورد محصولات و خدمات هوش مصنوعی احساس عصبی بودن می‌کنند، را باز کردیم.

اگرچه جهان جهانی شده است، اما فرهنگ‌ها در ارزش‌های اخلاقی، شیوه‌های فرزندپروری و سیستم‌های اعتقادی خود بیشتر از ۴۰ سال پیش با هم اختلاف دارند.

این داده‌ها می‌تواند توضیح دهد که چه اشتباهی برای والمارت در کره جنوبی و آلمان رخ داد: این شرکت برند خود را با بازارهایی که مصرف‌کنندگان ترجیحات و ارزش‌های بسیار متفاوتی داشتند، تطبیق نداد. برای مثال، در آلمان، سیاست‌های والمارت که کارکنان را ملزم می‌کرد تا به مشتریان لبخند بزنند و روز خود را با تشویق پرشور والمارت شروع کنند، با استقبال خوبی مواجه نشد.

هانس مارتین پوشمان، دبیر اتحادیه وردی (یک اتحادیه آلمانی با بیش از 2 میلیون عضو)، که نماینده کارکنان والمارت بود، گفت: «مردم این چیزها را عجیب می‌دانستند. آلمانی‌ها به این شکل رفتار نمی‌کنند.»

داستان‌های مشابهی از کره جنوبی نیز به گوش رسید.

نا هونگ سئوک، تحلیلگر گود مورنینگ شینهان، گفت: «والمارت نمونه بارز یک غول جهانی است که در بومی‌سازی عملیات خود در کره جنوبی شکست خورده است.» نیویورک تایمز، شکست‌های بین‌المللی والمارت را ناشی از غرور دانست و این شرکت را به عنوان “یک شرکت آمریکایی منحصربه‌فرد قدرتمند که سعی در تحمیل ارزش‌های خود در سراسر جهان دارد” توصیف کرد.

والمارت تنها شرکت آمریکایی نیست که از غرور فرهنگی رنج می‌برد. هنگامی که بست بای در سال ۲۰۰۶ وارد چین شد، شرط بست که قیمت‌های پایین و نمایندگان آگاه خدمات مشتری آن منجر به سود خواهد شد. در عوض، این شرکت تنها موفق شد ۱.۸ درصد از سهم بازار این کشور را به دست آورد، تا حدی به این دلیل که ضمانت‌های فروشگاهی و نمایشگاه‌های بزرگ بست بای برای خریداران چینی که عادت داشتند لوازم الکترونیکی را از فروشگاه‌های کوچک و بازارهای محلی خریداری کنند، بیگانه بود. دیوید دنو، رئیس بست بای آسیا در آن زمان، استراتژی اصلی این شرکت را “احمقانه و متکبرانه” خواند. جانشین او، کال پاتل، با فروتنی بیشتری به ماموریت شرکت در چین نزدیک شد و خاطرنشان کرد: «شما باید با سرعت مصرف‌کننده چینی کار کنید.»

مدل REACH چیست و چگونه آن را اجرا کنیم؟

هنگامی که رهبران کسب‌وکار برند خود را به خارج از کشور می‌برند، چه استراتژی‌هایی را باید اتخاذ کنند؟ در این مقاله، با استفاده از تحقیقات خود و کار دیگران، یک مدل کلی برای رهبری جهانی در مواجهه با واگرایی فرهنگی ارائه خواهم داد. این مدل که برای تطبیق سازمانی طراحی شده است، اما تا حدی بر اساس نحوه فرهنگ‌پذیری افراد ساخته شده است، دارای چهار استراتژی اساسی است:

مدل REACH در صادرات
روابط با شرکای محلی
 RElationships with local partners
تطبیق برند با فرهنگ محلی
 Adapting a brand to local culture
تعهد به تنوع و شمول 
Committing to diversity and inclusion
همخوانی با حکمرانی محلی Harmonizing with local governance

این استراتژی‌ها با هم، چیزی را تشکیل می‌دهند که من آن را مدل REACH مدیریت در بازارهای جهانی می‌نامم. این مدل هدفش کمک به رهبران کسب‌وکاری است که در حال حاضر در بازارهای جهانی فعالیت می‌کنند – یا در حال بررسی ورود به آن‌ها هستند – تا برند خود را در خارج از کشور قابل اعتمادتر، برای مصرف‌کنندگان خارجی جذاب‌تر و در نهایت پایدارتر کنند.

مدل REACH

سازمان‌هایی که در سال‌های آینده هنگام گسترش فراتر از مرزها پیشرفت می‌کنند، سازمان‌هایی خواهند بود که هویت اصلی خود را حفظ می‌کنند در حالی که شرکا، پرسنل، ارزش‌ها و دستورالعمل‌های نظارتی از فرهنگ میزبان خود را ادغام می‌کنند.

RE: ایجاد روابط با شرکای محلی:

 این روابط یک خط ارتباطی بین رهبران جهانی یک سازمان و ذینفعانی که ترجیحات و عادات مصرف‌کنندگان محلی را درک می‌کنند، ایجاد می‌کند. اما مهم‌تر از آن، این روابط با محلی‌تر نشان دادن برندهای خارجی، اعتماد ایجاد می‌کنند.

 

فرهنگ‌ها در میزان اعتمادی که به شرکای خارجی دارند، بسیار متفاوت هستند. در ایالات متحده، این اعتماد نسبتاً بالا است.

در یک نظرسنجی جهانی اخیر که از مردم پرسیده شد چقدر به مردم کشورهای خارجی اعتماد دارند، ۷۵ درصد از آمریکایی‌ها “تا حدودی” یا “کاملاً” را نشان دادند، در حالی که تنها ۱۷ درصد از مردم چین این کار را انجام دادند. همانطور که در نقشه زیر نشان داده شده است، اعتماد به کشورهای خارجی در کشورهای توسعه یافته غربی بسیار بیشتر از سایر مناطق جهان است.

 

در کشورهایی که اعتماد به کشورهای خارجی پایین است، گنجاندن شرکای محلی برای ایجاد جای پا بسیار مهم است.

و : AC تطبیق با فرهنگ محلی و تعهد به تنوع و شمول (موفقیت استار باکس و تیک تاک)

ایجاد روابط با شرکای محلی، دست در دست توصیه‌های دوم و سوم مدل REACH دارد: تطبیق با فرهنگ محلی و تعهد به تنوع و شمول. شکست‌های والمارت و بست بای نشان می‌دهد که وقتی سازمان‌ها این سه درس را در نظر نمی‌گیرند، چه اتفاقی می‌افتد. اما دو داستان موفقیت از شرکت‌های چندملیتی مدرن نشان می‌دهد که چگونه این سه استراتژی را می‌توان با موفقیت ترکیب کرد.

 

یکی از این داستان‌های موفقیت شامل استارباکس در چین است. استارباکس از زمان ورود اولیه خود به بازار چین در سال ۱۹۹۹، بیش از ۶۵۰۰ فروشگاه در بیش از ۲۵۰ شهر در سرزمین اصلی چین افتتاح کرده است و با موفقیت فرهنگ قهوه را در کشوری که به طور سنتی چای می‌نوشیده است، معرفی کرده است. استارباکس این سفر را با شناسایی سه شریک منطقه‌ای آغاز کرد: در شمال، شرکت قهوه پکن می دا؛ در شرق، شرکت یونی-پرزیدنت تایوان؛ و در جنوب، کترینگ ماکسیم هنگ کنگ. هر شریک دیدگاه منحصر به فردی در مورد سلیقه‌ها و فرهنگ مصرف‌کنندگان چینی ارائه داد.

 

استارباکس از طریق تحقیق با این شرکا، نوشیدنی‌های جدیدی را متناسب با علایق محلی توسعه داد، از جمله بی لوچون، یک چای سبز محبوب در چین، و اقلام ویژه منو مانند زونگزی، یک دامپلینگ محبوب که در طول جشنواره قایق اژدها در این کشور خورده می‌شود. این شرکت همچنین پشتیبانی مشتری خود را در پاسخ به بیزاری مصرف‌کنندگان چینی از ایمیل، تطبیق داد و یک خط تلفن و حضور در رسانه‌های اجتماعی در برنامه‌های چینی ایجاد کرد. استارباکس حتی ظاهر خود را با ترکیب مبلمان داخلی و دکوراسیون خارجی به سبک چینی با لوگوی سنتی استارباکس و رنگ‌های سبز تیره اصلاح کرد. نتیجه خالص، حفظ برند اصلی استارباکس بود که با زمینه چینی سازگار شده بود.

 

داستان موفقیت دوم شامل تیک تاک و شرکت مادر آن، بایت دنس است. هنگامی که تیک تاک در سال ۲۰۱۷ شروع به راهیابی به سراسر جهان کرد، بایت دنس از یک اصلاحات جامع سازمانی خبر داد که شامل ارتقای شرکای منطقه‌ای به سمت‌های کلیدی رهبری در این شرکت خواهد بود. در بیانیه‌ای که همراه با این اقدام منتشر شد، آمده است: «از آنجایی که سازندگان و کاربران در این پلتفرم از سراسر جهان می‌آیند، تیم‌ها و استعدادهایی که این پلتفرم‌ها را می‌سازند نیز باید بازتاب دهنده این تنوع باشند.»

 

نیروی کار متنوع بایت دنس همچنین به آن اجازه داد تا ضمن حفظ هویت برند، بهتر با فرهنگ‌های محلی سازگار شود. در هسته اصلی اپلیکیشن تیک تاک، یک زیرساخت فنی استاندارد و سیستم توصیه الگوریتم وجود دارد، اما این اپلیکیشن همچنین دارای یک فید “برای شما” است که از نظر فرهنگی سفارشی شده است و ویدیوهایی را نشان می‌دهد که در همان منطقه جغرافیایی محبوب هستند. این اپلیکیشن همچنین چندین فیلتر چهره مخصوص هر کشور را توسعه داده است.

H: همخوانی با حکمرانی محلی

با وجود موفقیت‌هایشان، استارباکس و بایت دنس در تلاش خود برای حفظ بازارهای بین فرهنگی با چالش‌های قابل توجهی روبرو شده‌اند و این چالش‌ها اهمیت توجه به استراتژی نهایی در مدل REACH را نشان می‌دهد: ارزش همخوانی با حکمرانی محلی. ارزش‌ها فقط اصول و ترجیحات انتزاعی نیستند که در ذهن مصرف‌کنندگان زندگی می‌کنند. آن‌ها همچنین خود را در قوانین و مقرراتی که در بین فرهنگ‌ها متفاوت است، نشان می‌دهند و گاهی اوقات می‌توانند حتی دقیق‌ترین تلاش‌ها برای انجام تجارت جهانی را به خطر بیندازند.

 

بایت دنس اکنون در حال مبارزه با نگرانی‌های مربوط به حریم خصوصی در ایالات متحده و اروپا با موانع نظارتی روبرو است. فرهنگ‌های غربی به شدت از حقوق و آزادی‌های افراد حمایت می‌کنند و این ارزش‌ها یکی از دلایلی است که کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی برخی از سخت‌گیرانه‌ترین مقررات حریم خصوصی در جهان را اتخاذ کرده‌اند. تجزیه و تحلیل اخیر قوانین حریم خصوصی در سراسر جهان نشان می‌دهد که تقریباً تمام کشورهایی که به عنوان دارای قوانین حریم خصوصی “سنگین” طبقه‌بندی شده‌اند، اروپایی، اقیانوسی و آمریکای شمالی بوده‌اند. بایت دنس اکنون با تحقیقات کمیسیون تجارت فدرال ایالات متحده و اتحادیه اروپا در مورد نگرانی‌های مربوط به داده‌ها و امنیت مواجه است.

 

استارباکس در سال ۲۰۰۷ با یک شکست نظارتی مواجه شد که با یک سرمقاله پرمخاطب که توسط چنگ گانگ روی، مجری اخبار، نوشته شده بود، آغاز شد. این اعتراض بر سر یک مکان استارباکس در شهر ممنوعه بود. برای بسیاری از مردم چین، شهر ممنوعه تجسمی از تاکید دیرینه بر سنت و خودمختاری فرهنگی است و استارباکس به این نماد تجاوز می‌کرد. همانطور که روی نوشت: «شهر ممنوعه نماد میراث فرهنگی چین است. استارباکس نماد فرهنگ طبقه متوسط پایین در غرب است.» خیلی سریع، این خشم مبتنی بر ارزش‌ها به مقررات جدیدی برای کسب‌وکارها در شهر ممنوعه تبدیل شد و این مقررات در نهایت استارباکس را مجبور کرد تا مکان شهر ممنوعه خود را برای همیشه ببندد.

 

هنگامی که شرکت‌های چندملیتی در سال‌های اخیر جای پایی در بازارهای محلی ایجاد کرده‌اند، تقریباً همیشه از برخی از استراتژی‌های REACH برای پر کردن شکاف‌های فرهنگی استفاده کرده‌اند. برعکس، هنگامی که آن‌ها در ایجاد جای پا شکست خورده‌اند، رهبران آن‌ها معمولاً حداقل یکی از استراتژی‌ها را نادیده گرفته‌اند. درگیر شدن در این استراتژی‌ها اغلب تفاوت بین جذابیت برای مصرف‌کنندگان و به دست آوردن اعتماد آن‌ها و برانگیختن بی‌تفاوتی، بی‌اعتمادی و حتی دعوی قضایی است.

 

طبق تعریف، مدل‌ها قرار است ساده و به طور گسترده قابل اجرا باشند و مدل REACH بدیهی است که دنیای پیچیده تجارت جهانی را به طور کامل در بر نمی‌گیرد. با این حال، آنچه ارائه می‌دهد، راهی برای شرکت‌ها برای تفکر استراتژیک و سیستماتیک در مورد حرکت به بازارهای خارجی است. همانطور که جورج ای. باکس، آماردان، یک بار گفت: «همه مدل‌ها اشتباه هستند، اما برخی مفید هستند.»

نکات کلیدی مقاله:

تفاوت‌های فرهنگی را جدی بگیرید: همانطور که مقاله نشان می‌دهد، شرکت‌های بزرگ با نادیده گرفتن تفاوت‌های فرهنگی شکست خورده‌اند. این موضوع برای صادرات محصولات شما از ایران به روسیه بسیار مهم است.

مدل REACH را در نظر بگیرید: این مدل می‌تواند یک چارچوب مفید برای شما و مشتریانتان باشد. به خصوص برای صادرات کاشی و سرامیک که می‌تواند به شدت تحت تاثیر سلیقه‌های محلی و سنت‌های ساخت و ساز قرار بگیرد.

شرکای محلی بسیار مهم هستند: برای ورود به بازار روسیه، پیدا کردن شرکای محلی که بازار و فرهنگ را به خوبی می‌شناسند، حیاتی است. این شرکا می‌توانند در بازاریابی، توزیع و تطبیق محصولات با نیازهای مشتریان روسی کمک کنند.

تطبیق محصولات و بازاریابی: ممکن است لازم باشد محصولات خود را از نظر طراحی، اندازه، رنگ و حتی بسته‌بندی با سلیقه مشتریان روسی تطبیق دهید. همچنین، استراتژی‌های بازاریابی خود را باید با توجه به فرهنگ و زبان روسی تنظیم کنید.

قوانین و مقررات را درک کنید: قوانین و مقررات روسیه در مورد واردات، استانداردها، گواهینامه‌ها و غیره را به خوبی بررسی کنید. این موضوع برای جلوگیری از مشکلات حقوقی و تجاری بسیار مهم است.

دیدگاهتان را بنویسید

برای امنیت، استفاده از سرویس reCAPTCHA گوگل مورد نیاز است که تابع Privacy Policy and Terms of Use است.

فهرست مطالب